جولین راسکوینت (Julien Rasquinet)
در بین حواس پنج گانه ما، به نظر می رسد که بویایی ارتباط مستقیمی با خاطرات و احساسات دارد. جولین معتقد است که حافظه بویایی ما قوی ترین است. او میگوید: «وقتی به خاطرات کودکیام فکر میکنم، بوها ابتدا با احساسی که داشتم مرتبط میشوند، سپس تصاویر را میبینم و در نهایت صدا یا موسیقی را میشنوم». برای جولین، بینی ما همیشه هوشیار است، حتی زمانی که توجه نمی کنیم، احساسات را در عمیق ترین قسمت های مغز ما نشان می دهد.
Julien Rasquinet خیلی دیر و به لطف شهود عطرساز معروف پیر بوردون متوجه شد که قرار است عطر بسازد. ژولین از همان دوران کودکی در هنرهای خلاق راهی برای انتقال احساسات و افکار خود یافت. او عاشق نقاشی، طراحی، طراحی و خلق لباس برای تئاتر و عروسک بود. اما تنها پس از فارغ التحصیلی از مدرسه بازرگانی بود که متوجه شد چه چیزی تبدیل به علاقه و حرفه اش می شود.
وقتی پیر بوردون با جولین ملاقات کرد، به طور غریزی حساسیت و پتانسیل او برای تبدیل شدن به یک عطرساز را تشخیص داد. او به جولین پیشنهاد داد تا استاد او شود. در طی 3 سال برنامه تمرینی فشرده، پیر فلسفه خلقت، تکنیک ها، اشتیاق خود را با او در میان گذاشت. این برخورد با پیر بوردون زندگی جولین را زیر و رو کرد.
جولین همچنین این شانس را داشت که به مدت 2 سال با کریستین ناگل کار کند و سپس با ایجاد شرکت عطرسازی خود روحیه کارآفرینی خود را نشان داد. به مدت 4 سال، جولین به طور مستقل برای برندهای بین المللی مختلف ایجاد کرده است.
جولین میگوید: «هدف خلقت ایجاد احساس است». برای رسیدن به این هدف، او دوست دارد خاطرات بویایی شخصی را زنده کند یا داستانی بسازد که با دقت آن را به یادداشت تبدیل کند. خلاقیت های او می تواند بسیار تجسمی یا بسیار انتزاعی باشد، اما آنها همیشه جاه طلبی برای لمس خواهند داشت.
الهام جولین همیشه از یک برخورد می آید. خواه یک شخص باشد، یک آهنگ، یک جمله در یک کتاب، یا یک مکان. جولین از آن برخوردها، احساساتی را استخراج می کند - مانند بافت ها، رنگ ها، مواد خام - که پایه داستانی می شود که او در ذهنش خلق کرده است. او میگوید: «همیشه وقتی از چیزی الهام میگیرم یادداشتبرداری میکنم، درست مانند نویسندهای که از زندگی روزمرهاش یادداشت میگیرد تا در فیلمنامه بعدیاش از آنها استفاده کند». «بعضی وقتها نیمههای شب با یک ایده جدید از خواب بیدار میشوم. وقتی این اتفاق میافتد، احساس میکنم با عجله به آزمایشگاه میروم و بلافاصله آن را ایجاد میکنم!»
زمانی که جولین برای اولین بار به خاورمیانه رفت، عاشق عطرسازی شرقی شد. او کدهای جدید خلقت را کشف کرد، عطرهایی که با شهود و اشتیاق ساخته شده بودند. وقتی IFF به جولین فرصت پیوستن به تیم در خاورمیانه را پیشنهاد داد، او با دیدن تمام پتانسیلها و چالشهای جدید منطقه با اشتیاق پذیرفت.
میدانستم که دارم به منطقهای نقل مکان میکنم که تاریخچه عطری بسیار غنی دارد، حتی قدیمیتر از منطقه فرانسوی. اما اگر بخواهم صادق باشم، انتظار نداشتم تا این حد عاشق عطرسازی منحصر به فرد منطقه شوم.»
به محض اینکه جولین در هواپیما نشست، مسیرهای غیرقابل انکار را گرفت: شدید، غنی، تأثیرگذار، متمایز... دور از دبی، او میتوانست زیبایی خاورمیانه و ندای زندگی جدیدش را استشمام کند…